1 . محدوده تعیین کردن
[عبارت]

draw the line

/drɔ ðə laɪn/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 محدوده تعیین کردن حد مشخص کردن، دور چیزی خط کشیدن (مجازی)

  • 1.I don’t mind doing some gardening but I draw the line at digging.
    1. من کمی باغبانی انجام می‌دهم اما دور بیل زدن را خط می‌کشم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان