[اسم]

drawback

/ˈdrɔˌbæk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ایراد اشکال

  • 1.One of the drawbacks of living with someone is having to share a bathroom.
    1. یکی از اشکالات زندگی کردن با یک نفر دیگر استفاده مشترک از یک دستشویی است.
  • 2.The main drawback to it is the cost.
    2. ایراد اصلی آن، هزینه‌اش است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان