1 . نمونه
[اسم]

epitome

/ɪˈpɪtəmi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نمونه مظهر

معادل ها در دیکشنری فارسی: آرمان
مترادف و متضاد embodiment
  • 1.He is the epitome of a modern young man.
    1. او نمونه یک مرد جوان مدرن است.
  • 2.They regarded him as the epitome of evil.
    2. آنها او را مظهر شر می دانند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان