1 . شاهکار
[اسم]

feat

/fiːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شاهکار کار مهم

معادل ها در دیکشنری فارسی: دستاورد
  • 1.She performed remarkable feats of organization for the company.
    1. او کارهای مهم قابل توجهی از مدیریت برای شرکت انجام داد.
  • 2.The Eiffel Tower is a remarkable feat of engineering.
    2. برج ایفل یکی از شاهکارهای چشمگیر مهندسی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان