1 . بازخورد
[اسم]

feedback

/ˈfiːd.bæk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بازخورد

معادل ها در دیکشنری فارسی: بازخورد پس‌خوراند فیدبک
  • 1.Have you had any feedback from customers about the product?
    1. هیچ بازخوردی از جانب مشتریان درباره آن محصول داشته‌ای؟
  • 2.The teacher will give you feedback on the test.
    2. معلم درباره این امتحان به شما بازخورد خواهد داد.
negative/positive feedback
بازخورد منفی/مثبت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان