1 . فیوز (برق) 2 . فتیله (مواد منفجره)
[اسم]

fuse

/fjuz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فیوز (برق)

معادل ها در دیکشنری فارسی: فیوز
a plug fitted with a fuse
دو شاخه‌ای مجهز شده به فیوز [دوشاخه‌ای که در آن فیوز نصب شده است]

2 فتیله (مواد منفجره)

to light the fuse
روشن کردن فتیله
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان