1 . به بعد موکول کردن 2 . روی پرده نگه داشتن (فیلم، نمایش)
[فعل]

to hold over

/ˈhoʊld ˈoʊvɚ/
فعل گذرا
[گذشته: held over] [گذشته: held over] [گذشته کامل: held over]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به بعد موکول کردن عقب انداختن، به تعویق انداختن

مترادف و متضاد postpone
  • 1.The matter was held over until the next meeting.
    1. (آن) موضوع به جلسه به موکول شد.

2 روی پرده نگه داشتن (فیلم، نمایش)

  • 1.The movie proved so popular it was held over for another week.
    1. (آن) فیلم آنقدر محبوب بود که به مدت یک هفته دیگر روی پرده (سینما) ماند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان