1 . ریه
[اسم]

lung

/lʌŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ریه

معادل ها در دیکشنری فارسی: ریه شش
  • 1.The knife went through his ribs and punctured his lung.
    1. چاقو از دنده‌هایش رد شد و ریه‌اش را سوراخ کرد.
lung cancer
سرطان ریه
  • There's a high correlation between smoking and lung cancer.
    ارتباط زیادی بین سیگار کشیدن و سرطان ریه وجود دارد.
lung disease
بیماری ریوی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان