خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فلز
[اسم]
metal
/ˈmet̬.əl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فلز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فلز
فلزی
1.Metal, paper and glass can be recycled.
1. فلز، کاغذ و شیشه میتوانند بازیافت شوند.
2.Metals are used for making machinery and tools.
2. از فلزات برای ساختن ماشین آلات و ابزار استفاده میشود.
3.Silver, gold and platinum are precious metals.
3. نقره، طلا و پلاتین فلزات با ارزش هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
metacarpophalangeal joint
messy
message
mess kit
mess
metal saw
metallic
metallic element
metalworking
metamorphose
کلمات نزدیک
metadiscourse
metabolism
metabolic
messy divorce
messy
metal detector
metal fatigue
metallic
metallic element
metallic sheen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان