خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متر
2 . وزن (شعر)
3 . کنتور
[اسم]
meter
/ˈmiːt̬.ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متر
1.Our bedroom is five meters wide.
1. عرض اتاق خواب ما پنج متر است.
2.She won the 100 meters at the Olympics.
2. او برنده دو صد متر المپیک شد.
2
وزن (شعر)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وزن شعر
وزن
poems in a variety of meters
اشعاری در وزنهای مختلف
3
کنتور
سنجشگر، متر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سنجشگر
کنتور
an electricity meter
کنتور برق
taxi meter
تاکسیمتر
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
meteoroid
meteor
mete
metaphorically
metaphorical
meticulous
meticulously
metro
metropolis
mexican
کلمات نزدیک
meteorology
meteorologist
meteorological office
meteorological
meteorite
meter reader
metering mode
meth
methadone
methamphetamine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان