خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بن مایه
[اسم]
motif
/moʊˈtiːf/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بن مایه
درون مایه، موتیف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقشمایه
مترادف و متضاد
theme
1.The motif of betrayal is crucial in all these stories.
1. درون مایه ی خیانت در تمام داستان های او حرف اول را می زند.
تصاویر
کلمات نزدیک
mother’s day
motherly
motherless
motherland
mothering
motile
motion
motion picture
motionless
motionlessness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان