[اسم]

motion

/ˈmoʊʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حرکت

معادل ها در دیکشنری فارسی: تکان جم جنبش حرکت
  • 1.The motion of the flame was hypnotic.
    1. حرکت شعله هیپنوتیزم‌کننده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان