[فعل]

to mow

/moʊ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: mowed] [گذشته: mowed] [گذشته کامل: mown]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کوتاه کردن (علف) چیدن، هرس کردن

  • 1.I mow the lawn every week in summer.
    1. من در تابستان هر هفته علف‌ها را کوتاه می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان