1 . احتمال
[اسم]

odds

/ɑːdz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 احتمال احتمالات

  • 1.Against all odds, he made a full recovery.
    1. برخلاف تمام احتمالات، او کاملا بهبود یافت.
  • 2.She was sick yesterday, so the odds are she won’t be in today.
    2. او دیروز مریض بود، به خاطر همین احتمال دارد امروز نیاید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان