Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نیازمند (پول، زمان و...)
2 . فشردهشده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
pressed
/pɹˈɛst/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more pressed]
[حالت عالی: most pressed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نیازمند (پول، زمان و...)
1.I'm really pressed for cash at the moment.
1. من واقعاً در حال حاضر نیازمند پول نقد هستم.
2
فشردهشده
پرسشده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فشرده
pictures made with pressed flowers
عکسهایی درست شده از گلهای فشردهشده
neatly pressed trousers
شلوار مرتب پرسشده
تصاویر
کلمات نزدیک
press-up
press the wrong key
press stud
press release
press officer
pressgang
pressing
pressing commitment
pressure
pressure cooker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان