[صفت]

purple

/ˈpɜrpəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more purpole] [حالت عالی: most purple]

1 بنفش

معادل ها در دیکشنری فارسی: ارغوانی
  • 1.His hair was sticky with blood and a purple bruise was spreading across his temple.
    1. موهایش از خون چسبناک بود و کبودی بنفشی داشت روی شقیقه‌اش شکل می‌گرفت [شقیقه‌اش را فرامی‌گرفت].
  • 2.I love her purple sofa. It's very cute.
    2. عاشق مبل بنفش او هستم. خیلی بامزه [زیبا] است.
  • 3.There was a purple flower in the vase.
    3. یک گل بنفش در آن گلدان بود.
توضیحاتی در رابطه با Purple
واژه Purple در این مفهوم صفت است و به چیزی اشاره دارد که به رنگ بنفش است. رنگ بنفش از ترکیب رنگ آبی و قرمز به‌دست می‌آید.
[اسم]

purple

/ˈpɜrpəl/
قابل شمارش

2 بنفش

معادل ها در دیکشنری فارسی: ارغوانی
  • 1.Purple is my favorite color.
    1. بنفش رنگ مورد علاقه من است.
  • 2.The evening sky was full of purples and reds.
    2. آسمان غروب پر از رنگ‌های بنفش و قرمز بود.
to be dressed in purple
لباس بنفش پوشیدن
  • She was dressed in purple.
    او لباس بنفش پوشیده بود.
in purple
به رنگ بنفش
  • I read the few sentences printed in purple on the leaf of pale yellow paper.
    من آن چند جمله‌ای را که به رنگ بنفش روی آن ورق (کاغذ) زرد کم‌رنگ پرینت شده بود، خواندم.
توضیحاتی در رابطه با اسم Purple
واژه Purple در این مفهوم اسم و به معنای رنگ بنفش است که حاصل ترکیب رنگ آبی و قرمز است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان