1 . چیزی را تمام کردن
[جمله]

run short of something

/rʌn ʃɔrt ʌv ˈsʌmθɪŋ/

1 چیزی را تمام کردن چیزی را کم آوردن

  • 1.They ran short of gasoline at the gas station and had to close early.
    1. آنها در پمپ بنزین، بنزین کم آوردند و مجبور شدند زود ببندند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان