[فعل]

to run to

/rʌn tu/
فعل گذرا
[گذشته: ran to] [گذشته: ran to] [گذشته کامل: run to]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به (مبلغ/مقدار و... خاصی) رسیدن ختم شدن

  • 1.In the end, the bill ran to thousands of dollars.
    1. سر آخر، صورت‌حساب به هزاران دلار ختم شد.
  • 2.The new encyclopedia runs to several thousand pages.
    2. دایره‌المعارف جدید به چندین هزار صفحه می‌رسد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان