[اسم]

run-in

/rʌn-ɪn/
قابل شمارش

1 مجادله مشاجره، کشمکش

  • 1.Michael got drunk and had a run-in with the police.
    1. "مایکل" مست کرد و با پلیس مشاجره کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان