خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بسیار سرشلوغ بودن
[عبارت]
rushed off one's feet
/rʌʃt ɔf wʌnz fit/
1
بسیار سرشلوغ بودن
بسیار کار داشتن
1.Weekdays are slow in the restaurant, but at weekends the staff are rushed off their feet.
1. در روزهای کاری رستوران خلوت است، اما آخر هفتهها کارکنان خیلی سرشان شلوغ است.
تصاویر
کلمات نزدیک
rushed
rush job
rush into
rush hour
rush
rushes
rusk
russell
russet
russia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان