Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آبکی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
watery
/ˈwɔːtəri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: waterier]
[حالت عالی: wateriest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آبکی
آبدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبکی
رقیق
آبزیپو
1.The vegetables were watery and tasteless.
1. سبزیجات آبدار و بی مزه بودند.
2.watery soup
2. سوپ آبکی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
waterway
waterspout
waterproofed
waterproof
watermelon
wattle
wave
waver
wavy
wax
کلمات نزدیک
waterworks
waterwheel
waterway
watertight
waterspout
watkins
watson
watt
wattage
wattle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان