1 . شراب
[اسم]

wine

/waɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شراب

معادل ها در دیکشنری فارسی: باده خمر شراب می
culturally sensitive
مترادف و متضاد vino
  • 1.I love Australian wines, especially the white wines.
    1. من به شراب استرالیایی، مخصوصاً شراب‌های سفید علاقه دارم.
a wine glass
یک گیلاس شراب
dry wine
شراب گس [تلخ]
red wine
شراب قرمز
کاربرد واژه wine به معنای شراب
معادل واژه wine در فارسی "شراب" است. شراب نوشیدنی الکلی است که از آب انگوری که مخمر شده، درست می‌شود. شراب انواع متفاوتی دارد برای مثال:
"red wine" (شراب قرمز)
"white wine" (شراب سفید)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان