خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقاشی رنگ روغن
[اسم]
el óleo
/ˈɔleo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: óleos]
1
نقاشی رنگ روغن
1.El artista realizó este óleo durante su estadía en París.
1. (آن) نقاش این نقاشی رنگ روغن را طی اقامتش در پاریس کشید.
کلمات نزدیک
esculpir
lienzo
tallar
cincel
claroscuro
acuarela
moldear
bodegón
existencialismo
desfigurado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان