خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آداپتور
[اسم]
el adaptador
/ˌaðapːtaðˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: adaptadores]
1
آداپتور
مبدل، تبدیل
1.Llegando a Londres compré un adaptador para el cargador de mi celular.
1. وقتی به لندن رسیدم، برای شارژر موبایلم یک آداپتور خریدم.
کلمات نزدیک
chispa
apretar
gotear
desastre
descolocado
cargar
espantoso
desatascar
barnizar
importe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان