خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرگرمی
[اسم]
la afición
/ˌafiθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: aficiones]
1
سرگرمی
تفریح
1.La fotografía es mi nueva afición.
1. عکاسی سرگرمی جدید من است.
کلمات نزدیک
tarjeta de memoria
salvaje
tomar fotos
sacar fotos
revelar
bricolaje
buceador
bucear
cerámica
coleccionar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان