خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سیم
[اسم]
el alambre
/alˈambɾe/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: alambres]
1
سیم
1.Hay alambre de púas alrededor de la prisión.
1. در اطراف زندان سیمخاردار وجود دارد.
کلمات نزدیک
gafas de seguridad
llave
cúter
nivel
andamio
serrucho
cinta aislante
cemento
rodillo de pintura
palé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان