خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اطراف
[قید]
alrededor
/ˌalreðeðˈɔɾ/
غیرقابل مقایسه
1
اطراف
1.Miraba a su alrededor, pero no nos localizó.
1. او به اطرافش نگاه میکرد، اما نتوانست ما را پیدا کند.
کلمات نزدیک
aire
vida nocturna
surrealismo
sencillo
realismo mágico
anoche
bajar
bastón
brusco
cadena montañosa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان