Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . پایین رفتن
2 . پایین آمدن (دما و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
bajar
/baxˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: bajé]
[حال: bajo]
[گذشته: bajé]
[گذشته کامل: bajado]
صرف فعل
1
پایین رفتن
پایین آمدن
1.¿Podrías bajar al sótano?
1. میشود بیایی پایین و به زیرزمین بیایی؟
2
پایین آمدن (دما و...)
کاهش یافتن
1.Ha bajado el precio de los tomates.
1. قیمت گوجهفرنگی کاهش یافتهاست.
2.La temperatura bajó de 75 a 50 grados.
2. دما از 75 به 50 درجه کاهش یافت.
کلمات نزدیک
anoche
alrededor
aire
vida nocturna
surrealismo
bastón
brusco
cadena montañosa
calor
cielo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان