خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استعداد
[اسم]
la aptitud
/ˌapːtitˈud/
قابل شمارش
مونث
[جمع: aptitudes]
1
استعداد
1.Necesitas práctica, pero tienes una aptitud natural para el canto.
1. تو احتیاج به تمرین داری، اما یک استعداد ذاتی برای آواز خواندن داری.
کلمات نزدیک
aplicar
agricultura
adjunto
actualmente
actitud
astronomía
atropellar
ceremonia
conciso
concluir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان