خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشاور
[اسم]
el asesor
/ˌasesˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: asesores]
[مونث: asesora]
1
مشاور
1.El primer ministro quería contratar a alguien con mucha experiencia internacional como su asesor jurídico.
1. نخستوزیر کسی را بهعنوان مشاور حقوقیاش میخواهد که تجربه بینالمللی زیادی داشته باشد.
asesor financiero
مشاور مالی
کلمات نزدیک
finanzas
infraestructura
proyecto
pionero
recreo
anual
bajada
sector
ganancia
accionista
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان