Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . پروژه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el proyecto
/pɾojjˈekto/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: proyectos]
1
پروژه
1.Tiene en mente un proyecto para mejorar la calidad del agua del río.
1. او در ذهنش پروژهای برای بهبود کیفیت آب رودخانه دارد.
کلمات نزدیک
pionero
recreo
mantenimiento
percance
siniestro
infraestructura
finanzas
asesor
anual
bajada
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان