[اسم]

el percance

/pɛɾkˈanθe/
قابل شمارش مذکر
[جمع: percances]

1 تصادف سانحه

  • 1.Lleva años manejando por esa carretera y nunca ha tenido un percance.
    1. سال‌هاست که او در آن جاده رانندگی می‌کند و هرگز تصادفی نداشته‌است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان