Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . تصادف
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el siniestro
/sinjˈestɾo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: siniestros]
1
تصادف
1.Los socorristas finalmente llegaron al lugar del siniestro del avión.
1. بالاخره امدادگران به صحنه تصادف هواپیما رسیدند.
کلمات نزدیک
óptimo
poner una multa
intermitente
víspera
fallo
percance
mantenimiento
recreo
pionero
proyecto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان