خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهدامافتاده
[صفت]
atrapado
/ˌatɾapˈaðo/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: atrapada]
[جمع مونث: atrapadas]
[جمع مذکر: atrapados]
1
بهدامافتاده
گیرافتاده
1.Se divorció de su esposo porque tenía la sensación de estar atrapada en un matrimonio infeliz y aburrido.
1. او از شوهرش طلاق گرفت، زیرا احساس میکرد که در یک ازدواج غمگین و کسلکننده گیر افتاده است.
کلمات نزدیک
vertido
especie
idóneo
marea negra
flora y fauna
medida
energía alternativa
renovable
regulación
tóxico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان