خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اطلاع
[اسم]
el aviso
/aβˈiso/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: avisos]
1
اطلاع
هشدار، تذکر
1.Recibí un aviso de que el agua iba a estar apagada.
1. من یک هشدار دریافت کردم که آب امروز قطع میشود.
کلمات نزدیک
gobernar
servir
patrón
guerra
vocal
voz
energía
caza
probable
paseo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان