خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جارو زدن
[فعل]
barrer
/barˈɛɾ/
فعل گذرا
[گذشته: barrí]
[حال: barro]
[گذشته: barrí]
[گذشته کامل: barrido]
صرف فعل
1
جارو زدن
1.Barrí el piso y desempolvé las persianas como parte de mi limpieza primaveral.
1. بهعنوان بخشی از نظافت بهارهام زمین را جارو زدم و پردهها را گردگیری کردم.
کلمات نزدیک
ambos
al alcance de
aguantar
acumular
abusar
basura
colaborar
confuso
convivencia
cotidiano
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان