خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زباله
[اسم]
la basura
/basˈuɾa/
غیرقابل شمارش
مونث
1
زباله
آشغال
1.Se me olvidó sacar la basura antes de irme a trabajar.
1. یادم رفت که قبل از رفتن به سر کارم آشغال را بیرون ببرم.
کلمات نزدیک
barrer
ambos
al alcance de
aguantar
acumular
colaborar
confuso
convivencia
cotidiano
de cuchara
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان