خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سود
2 . مزیت
[اسم]
el beneficio
/bˌenefˈiθjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: beneficios]
1
سود
1.Puesto que nuestros gastos del año se han cubierto, a partir de ahora todo lo que entre serán puros beneficios.
1. از آنجایی که امسال تمامی مخارجمان بهدست آمده، هرچه که از این به بعد بهدست بیاوریم، سود خالص خواهد بود.
2
مزیت
فایده، سود
1.El consumo de esta fruta tiene muchos beneficios para la salud.
1. مصرف این میوه برای سلامتی فواید زیادی دارد.
کلمات نزدیک
cartera
inversión
bolsa
acción
dividendo
pérdida
pelota de fútbol
gol
raqueta
pelota de tenis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان