خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رفاه
[اسم]
el bienestar
/bjˌenestˈaɾ/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
رفاه
آسایش، سلامت
1.Las madres siempre se preocupan por el bienestar de sus hijos.
1. مادرها همیشه نگران آسایش فرزندانشان هستند.
کلمات نزدیک
aspirar
aspiración
adelgazar
acceder
trapo
campo
cancha
categoría
concentración
dar ánimos
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان