[اسم]

la concentración

/kˌɔnθɛntɾaθjˈɔn/
قابل شمارش مونث
[جمع: concentraciones]

1 جلسه قبل از بازی (ورزش)

  • 1.Durante la concentración de los jugadores, el entrenador les dio unos consejos.
    1. در جلسه قبل از بازی بازیکنان، مربی چندین توصیه کرد.

2 تمرکز (el concentración)

  • 1.Esta es una tarea que requiere de toda mi concentración.
    1. این کاری است که نیاز به تمرکز کامل من دارد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان