Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . جلسه قبل از بازی (ورزش)
2 . تمرکز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la concentración
/kˌɔnθɛntɾaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: concentraciones]
1
جلسه قبل از بازی (ورزش)
1.Durante la concentración de los jugadores, el entrenador les dio unos consejos.
1. در جلسه قبل از بازی بازیکنان، مربی چندین توصیه کرد.
2
تمرکز
(el concentración)
1.Esta es una tarea que requiere de toda mi concentración.
1. این کاری است که نیاز به تمرکز کامل من دارد.
کلمات نزدیک
categoría
cancha
campo
bienestar
aspirar
dar ánimos
debut
delantero
discapacitado
dispuesto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان