خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسکناس
2 . بلیت
[اسم]
el billete
/biʎˈete/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: billetes]
1
اسکناس
پول کاغذی
1.El Ratoncito Pérez me dejó un billete de cinco dólares debajo de la almohada.
1. پری دندان یک اسکناس پنج دلاری زیر بالشت من گذاشت.
2
بلیت
1.Ya tengo mis billetes para volar a Nueva York.
1. من برای پرواز به نیویورک بلیت دارم.
el billete de lotería
بلیت بختآزمایی
کلمات نزدیک
moneda
dinero
párrafo
huella dactilar
sospechoso
tarjeta de crédito
cajero automático
firma
dólar
euro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان