خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کیفدستی
[اسم]
el bolso
/bˈɔlso/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: bolsos]
1
کیفدستی
1.El bolso que llevaba hacía juego perfecto con su atuendo.
1. آن کیفدستی که انداخته بود، بسیار به لباسش میآمد.
کلمات نزدیک
cinturón
billetera
pendiente
anillo
paraguas
guante
bufanda
sombrero
collar
monedero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان