خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غواصی کردن
[فعل]
bucear
/bˌuθeˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: buceé]
[حال: buceo]
[گذشته: buceé]
[گذشته کامل: buceado]
صرف فعل
1
غواصی کردن
1.Vi unos peces asombrosos cuando buceé en Roatán.
1. وقتی که در "روآتان" غواصی میکردم، چندین ماهی فوقالعاده دیدم.
کلمات نزدیک
buceador
bricolaje
afición
tarjeta de memoria
salvaje
cerámica
coleccionar
colección
concurso
culebrón
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان