خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وظیفهشناس (شهروند)
[صفت]
cívico
/θˈiβiko/
قابل مقایسه
[حالت مونث: cívica]
[جمع مونث: cívicas]
[جمع مذکر: cívicos]
1
وظیفهشناس (شهروند)
متمدن
1.No hay personas cívicas en esta ciudad y rige la anarquía.
1. در این شهر هیچ فرد متمدنی وجود ندارد و هرجومرج حاکم است.
کلمات نزدیک
caudaloso
brillar
bote
austeridad
albergue
consumo
cuenca
denso
empeoramiento
envase
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان