خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لباسخواب
[اسم]
el camisón
/kˌamisˈɔn/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: camisones]
1
لباسخواب
1.Andrea se puso el camisón de algodón y se metió en la cama.
1. "آندریا" لباسخواب نخیاش را پوشید و به تختخواب رفت.
کلمات نزدیک
bata
sujetador deportivo
pijama
media
calcetín
lencería
gafas
gafas de sol
paraguas
anillo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان