1 . تلفن همراه 2 . سلولی
[اسم]

el celular

/θˌelulˈaɾ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: celulares]

1 تلفن همراه موبایل

  • 1.Se me cayó el celular al agua y ya no funciona.
    1. موبایلم از دستم توی آب افتاد و دیگر کار نمی‌کند.
[صفت]

celular

/θˌelulˈaɾ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: celular] [جمع مونث: celulares] [جمع مذکر: celulares]

2 سلولی

  • 1.Estoy estudiando la función y la estructura celular de la insulina.
    1. من در حال مطالعه عملکرد و ساختار سلولی انسولین هستم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان