خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قفل
[اسم]
la cerradura
/θˌɛraðˈuɾa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: cerraduras]
1
قفل
1.Deberíamos poner una cerradura más segura en la puerta principal.
1. باید به در اصلی یک قفل مطمئنتر بزنیم.
کلمات نزدیک
cabeza de familia
aviso a navegantes
atragantar
asfixia
alarma
coger al vuelo
constituido
cónyuge
delegado
desplazar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان