خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شامپو
[اسم]
el champú
/tʃampˈu/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: champús]
1
شامپو
1.Me cayó champú en los ojos cuando me lavé la cabeza esta mañana.
1. وقتی که امروز صبح موهایم را میشستم، شامپو داخل چشمم رفت.
کلمات نزدیک
pañuelo
peine
pasta de dientes
cepillo de dientes
hoja de afeitar
cepillo
crema para el cuerpo
protector solar
repelente de insectos
pintalabios
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان