خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوسیس
[اسم]
el chorizo
/tʃɔɾˈiθo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: chorizos]
1
سوسیس
1.Me voy a freír un par de chorizos para comer.
1. من برای ناهار چند عدد سوسیس سرخ خواهم کرد.
کلمات نزدیک
caloría
cacahuete
bizcocho
alubia
aliñar
chuleta
cocido
colar
colesterol
condimentar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان