[فعل]

colar

/kolˈaɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: colé] [حال: cuelo] [گذشته: colé] [گذشته کامل: colado]

1 آبکش کردن از صافی رد کردن

  • 1.Cuela la salsa antes de ponerla en la carne.
    1. قبل از اینکه سس را روی گوشت بریزی، آن را از صافی رد کن.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان